نمی تونم
نمیدونم دلم میخواد یا نه
نه نمیتونم
یه احساس نفرت عجیبی همه وجودمو گرفته
تند تند نفس میکشم
خیلی سخت نفس میکشم
احساس میکنم این هوا برام قابل استفاده نیست هرچقدر هم که تند تند نفس بکشم
گرما...
نتونستم مثل همیشه وایستم
نفرت
از کی؟ به کی ؟
نمیدونم شاید خودم
عرق...
باید باهاش روبرو میشدم
کاری نمیکنم که حتی نگاه هم نمیکنم
اما نمیدونم چرا حالم بد جوری گرفته میشه
کاش اینطور نبودم
ناشکری نمیکنم اما....
اه ..
سعی میکنم لبخند بزنم
نفس کشیدن برام سخت شده هر چقدر هم که تند تند نفس بکشم
تا چند ساعت پیش ارزوی پر زدن داشتم اما فقط برمیگردم و به پشت سرم نگاه میکنم
برای گولزدن مردم میخندم
دلم گریه میخواد
گریه